تلاش برای حل معمای دیرینه: آیا ما انسانها واقعاً قاتل نئاندرتالها بودیم؟_مستطیل زرد

نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی مستطیل زرد
برندگان و بازندگان در مبارزه بر سر منبع های
جنگ یا طاعون را نمیتوان تنها راه نابودی نئاندرتالها به دست انسان مدرن درنظر گرفت. وقتی که این دو گروه به یکدیگر نزدیک شدند، رقابت میتوانست نتایج غمباری را به جستوجو داشته باشند.
اشیای نئاندرتالها همانند آویزها و حکاکیها نشان خواهند داد که آنها هوشمند بودهاند؛ اما پژوهشهای تازه مشخص می کند که تفاوتهای چشمگیری بین مغز انسان خردمند و مغز نئاندرتالها وجود داشته است: انسانهای امروزی نورونهای بیشتری در مناطق مغزی کلیدی خود برای تفکر سطح بالا دارند و نورونها در مغز انسانها اتصالات زیاد تر دارند . به عبارتی انسانهای خردمند قادر بودند با شدت بیشتری فکر کنند. این چنین مشکل بزرگتر نئاندرتالها برای پردازش زبان هم به این معنی می بود که انسانهای امروزی در ماموریت های کلیدی همانند شکار و اشکار کردن غذا دارای مزیت بودند.
هرچند گروههای زیاد منزوی نئاندرتالها به گمان زیاد نقطه ضعف بیولوژیکی داشتند، بهنظر میآید از یک صدمه فرهنگی نیز رنج میبردند. شارا بیلی، انسانشناس در دانشگاه نیویورک میگوید:
هنگامی جمعیتهای بزرگتری داشته باشید، ایدهها راحتتر پخش خواهد شد و افراد دیگر میتوانند آنها را گسترش دهند؛ اما با دقت به جمعیت پراکندهی نئاندرتالها، نوآوریهای هنری یا فرهنگی آنها امکان پذیر همانند جمعیتهای بزرگتر با تعاملهای زیاد تر بین افراد، پیشرفت نکرده باشد.
گرچه نئاندرتالها ابزارهایی میساختند که برای زمان خود پیچیده بودند، هیچ سلاح پیچیده و دوربردی از آنها اشکار نشده است. توانایی انسانهای خردمند برای ابداع سلاحهای پرتابهای یک مزیت رقابتی به شمار میرفت.
بااینحال پیامدهای کامل این تفاوتها بر بقای نئاندرتالها تا این مدت اشکار نیست. ناول میگوید این چنین میتوانیم به رقابت درونگروهی یا رقابت بین گروههایی از نئاندرتالها بهگفتن نتیجهی احتمالی افت تعداد آنها و تجاوز انسانهای مدرن فکر کنیم.
نئاندرتالها از نظر قوت تفکر و تصمیمگیری، کندتر از انسان خردمند بودند
ناول و همکارش ملانی چانگ، دیرینهشناس دانشگاه پورتلند، زمان بازدید گروههای شکارچی گردآورندهی کهن و معاصر فهمید شدند که این گروهها زیاد تر به شکل منسجم تعیین میکردند چه فردی میتواند از زمین و منابعشان منفعت گیری کند و بودن در گروه میتواند برای بقا باشد. با ناپدیدشدن نئاندرتالها از تعداد بسیاری از قسمتهای اوراسیا و عقبنشینی به جنوب ایبری، رقابت در بین گروههای نئاندرتال هم شدت گرفت.
ناول اشاره میکند احتمالا رقابت با دیگر نئاندرتالها آنها را وادار کرده که خود را تفکیک کنند. این شواهد در نگاه اول قانعکننده به نظر میرسند؛ چرا که نزدیک به ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار سال پیش، انفجاری فرهنگی در بین گروههای نئاندرتال و انسانهای مدرن به وجود آمد. این عنصرهای فرهنگی شامل افزایش زیورآلات شخصی همانند صدفهای نقاشیشده است که به گمان زیاد به طور آویز پوشیده میشدند و به گفتن نمادهای گروهی کاربرد داشتند.
دسته بندی مطالب