آیا انسانهای اولیه زندگی در ساوانا را به جنگل ترجیح دادند؟_مستطیل زرد

نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی مستطیل زرد
مهمتر از هر چیز سنگ، زیاد تر اوقات در جنگلهای بارانی کمیاب است، به این علت افرادی که در این مناطق زندگی میکردند اشیای خود را از مواد فرد دیگر همانند بامبو میساختند که ساکنین غار تابون هم زیاد از آن منفعت گیری میکردند. در واقع پژوهش شائوفلیر فرضیهای به نام بامبو را تحکیم میکند که بر پایه آن مردم ماقبل تاریخی در جنوب شرق آسیا ابزارهای سنگی پیچیده نمیساختند چرا که میتوانستند از بامبو منفعت گیری کنند.
با اینحال در دههی قبل برخی پژوهشگرها جستجوی سایتهای مجاور جنگل بارانی را اغاز کردند و علائمی از زیستگاههای انسانی را اشکار کردند. یکی از مناطق کلیدی، پانگا یا سیدی، غاری در کنیا است. این غار شواهدی از انسانهای ۷۸ هزار سال پیش را در خود دارد که در منطقهای ترکیبی از جنگلهای بارانی و علفزار زندگی میکردند. بر پایه برخی نشانهها، ساکنین این منطقه تور و دیگر ابزارهای بیدوام را برای شکار حیوانات کوچک میساختند.
اکنون گونههایی غیر از خودمان را درنظر بگیرید. هابیتها (Homo floresiensis) در جزیرهی فلورس، بخشی از اندونزی جاری به زمان صدها هزار سال تا نزدیک به ۵۰ هزار سل پیش زندگی میکردند. فلورس در آن زمان جنگلی زیاد می بود در نتیجه بدیهی است که این گونهها با محیط سازگار بودهاند.
انسانها به گمان زیاد راستقامتی خود را از زمان زندگی در جنگلها به دست آوردند
این چنین گونههای کوچک Homo Luzonensis از لوزون فیلیپین (چندان از غار تابون دور نیست) حداقل ۱۳۴ هزار سال پیش در جنگلهای زیاد این منطقه زندگی میکردند. اکنون بگذارید زیاد تر به عقب بازگردیم و نگاهی بیندازیم به قدیمیترین انسانتبارها و اجداد اولیه خود.
نزدیکترین خویشاوندان زندهی ما زمان بسیاری را داخل و اطراف درختها سپری میکنند. شامپانزهها، گوریلها و اورانگوتانها همه با زندگی در سایه درختها به تکامل رسیدهاند و بازوهای بلند و دیگر قابلیتها به آنها امکان میدهد در بین شاخهها جست و خیز کنند و از آنها آویزان شوند.
در روبه رو، انسانها و نزدیکترین خویشاوندان منقرضشدهشان همانند نئاندرتالها زیاد تر با راه رفتن به حالت قائم روی زمین سازگار شدهاند. ما میتوانیم از درخت بالا برویم اما در این کار به اندازهی شامپانزهها خوب نیستیم همان گونه که آنها در دوی مقاومتی به اندازهی ما خوب نیستند.
همه قیاسهای فوق یک معنی ساده دارند: در طول تکامل انسان تبارها، ما کمتر با زندگی در درختها و زیاد تر با راه رفتن به حالت قائم روی زمین سازگار شدیم. این چنین جد ما یک میمون انساننمای ناشناخته بوده که به گمان زیاد ۷ میلیون سال پیش میزیست و این میمون جد مشترک ما و شامپانزههای جاری است. به گمان زیاد این میمون اجدادی با زندگی در درختها به تکامل رسیده می بود.
سوال اینجاست که دقیقا چه زمان و چرا انسان از درختها بیرون آمد؟ نظریهای کلاسیک که کم کم در قرن بیستم پدید آمد، فرضیهی ساوانا نامیده میبشود. این فرضیه کاملا ساده است. برخی از میمونهای انساننما جنگلها را ترک کردند و به سمت ساواناها حرکت کردند و به این ترتیب سختی تکاملی علتراه رفتن به حالت قائم به جای مدل راه رفتن میمونها شد.
فرضیهی ساوانا مقصد انتقادهای بسیاری در چند دههی تازه بوده است. بریجت سونت در پژوهشی ژورنالی در سال ۲۰۱۵ مینویسد، فرضیهی معروف ساوانا دیگر پذیرفتنی نیست. سونت کاشف یک انسانتبار ۶ میلیون ساله به نام اررین (Orrorin) می بود. به نظر میرسید این گونه با وجود زندگی در محیط جنگلی، دوپا بوده است. گونههای جدیدتر همانند Ardipithecus ramidus از ۴٫۴ میلیون سال پیش نیز به طور قائم راه میرفتند و در عین حال در بین درختان زندگی میکردند.
دسته بندی مطالب