آیا با تمرین میتوان نمره تست IQ را بالا برد؟_مستطیل زرد

نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی مستطیل زرد
یک تست IQ که مخفف عبارت «منفعت هوشی» است، طیفی از توانمندیهای شناختی را برسی میکند و نمرهای را برای سنجش پتانسیل فکری افراد اراعه میدهد. توانمندیهای شناختی تواناییهای مغز برای پردازش افکار است.
دانستن این مسئله الزامی است که اگرچه نمرات IQ پتانسیل فکری را مشخص می کند، دقیقا نشاندهندهی هوش کلی فرد نیستند. هوش از عوامل گوناگون احساسی و تجربی ناشی میبشود و اندازه گرفتن آن با یک آزمون دشوار است.
آزمونهای هوش مختلفی از جمله مقیاس هوش استنفورد-بینه، مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر و برسی کافمن برای کودکان وجود دارد. تستهای IQ برای برسی آموزشی، تشخیص ناتوانی ذهنی، تحقیقات شناختی و برسی نامزدهای شغلی می باشند.
تستهای IQ مدرن بر توانمندیهایی همانند تواناییهای ریاضی، حافظه، ادراک فضایی و توانمندیهای زبانی تمرکز دارند. نمرات با قیاسی کارکرد فردی با گروه سنی آنها برسی میبشود. آزمونهای گوناگون جنبههای گوناگون هوش را اندازهگیری میکنند، که علتمیبشود نمرات IQ در آنها متفاوت باشد.
با شرکت در یک آزمون نمیتوان هوش کلی یک فرد را اشکار کرد
اکثر بزرگسالان هیچ زمان نیازی به تست IQ ندارند. اما آزمونهایی برای برسی تواناییهای شناختی دانشآموزان، همانند آزمون توانایی شناختی (Cat)، در مدارس سراسر جهان منفعت گیری میبشود. این آزمونها زیاد همانند تستهای IQ می باشند. شرکت در این آزمونها امکان پذیر برای کودکان آزاردهنده باشد؛ اما حتما برای والدین آزاردهندهتر است.
برای یک لحظه، خود را به جای پدر و مادری بگذارید که نمرهی کلی Cat فرزندشان کمتر از حد متوسط شده است. در این موقع به گمان زیاد انبوهی از سوالات ناخوشایند به ذهن شما خطور میکند. آیا این بدان معناست که فرزندتان نمیتواند به دانشگاه خوبی برود؟ یا آیا نمیتواند در آینده، شغل خوبی داشته باشد؟
مدتی سپس از این که برای نمرهی آزمون فرزندتان غمگین بودید، سپس از همهی نشخوارهای فکری امکان پذیر فکر فرد دیگر به ذهنتان خطور کند. اگر کارکرد در این آزمونها مهم است، آیا گمان دارد همانند تعداد بسیاری چیزهای دیگر آن را ارتقا دهیم؟ یعنی گمان دارد بشود با تمرین، نمرهی بهتری در این آزمونها کسب کرد؟
علم نشان داده که چه کودک باشید و چه بزرگسال، میتوانید عملکردتان را در تستهای شناختی بهبود ببخشید. بااینحال این بهبود امتیاز، شما را باهوشتر نمیکند.
تاریخچه طویل تستهای هوش
منفعت گیری از تست استانداردشده سابقهی طویل در آموزش دارد و بعضی اوقاتاوقات در شرکتها به گفتن بخشی از مرحلهی استخدام است. شناختهترین مثال به گمان زیادً امتحان سلطنتی چین است. این برسی زیاد سخت در طول امپراتوری سوئی (۵۸۱ تا ۶۱۸ میلادی) برای انتخاب نامزدهای دیوانسالاری امپراتوری، شغلی با اعتبار بالا، ابداع شد.
حالت از زمان امپراتوری سوئی دستخوش تحول زیاد نشده است. امروزه نیز مؤسسات آموزشی در سراسر جهان تواناییهای گوناگون دانشآموزان از جمله دانش موضوعی و توانمندیهای شناختی آنها را آزمایش میکنند. امروزه در ایالات متحده، از آزمونهای اساِیتی، برای تصمیمگیری در رابطه این که چه فردی داخل دانشگاههای معتبر بشود، منفعت گیری میکنند. این امتحانات دانشآموزان را در موضوعاتی همانند ریاضی، ادبیات و علوم مورد برسی قرار خواهند داد. این آزمونها همان اندازه که ۱۴ قرن پیش معنی داشت، امروزه نیز معنی دارد.
آزمونهای هوش روشی است برای بازدید این که آیا دانشآموزان تواناییهایی را به دست میآورند که در آینده شهروندانی بافرهنگ، مسئولیتپذیر و سودبخش باشند یا خیر. آنچه چندان آشکار نیست و علتاو گفت و گو میبشود، این است که تست شناختی مدارس چه چیزهایی را برسی میکند.
آزمونهای شناختی طبق معمولً مجموعهای از ماموریت های می باشند که انواع قابلیتهای فکری را برسی میکنند. به گفتن مثال، آخرین نسخهی Cat چهار توانایی شناختی را اندازهگیری میکند: استدلال کلامی، استدلال غیرکلامی، استدلال مقداری و استدلال فضایی.
افرادی که نمرات IQ بالاتری دارند طبق معمولً از نظر تحصیلی بهتر عمل میکنند
افرادی که در یک توانایی شناختی خاص به خوبی عمل میکنند، به گمان زیادً در دیگر توانمندیهای شناختی نیز کارکرد مساعد دارند. به این علت، ماموریت های شناختی به یکدیگر مرتبط می باشند و به طور اکتسابی به دست نمیآیند. بعد انسانها باید دارای یک توانایی ذهنی کلی برای حل مشکلات فکری ناآشنا و غیر مربوط با نوشته باشند. این چیزی است که به آن هوش میگوییم.
نمرهای که در یک آزمون جامع شناختی به دست میآورید، زیاد تر نمرهی IQ (منفعت هوشی) نامیده میبشود. اما باید در نظر داشت که نمرهی IQ فقط یک معیار برای هوش واقعی یک فرد است و از همه مهمتر، ربط نزدیکی با کارکرد تحصیلی افراد دارد.
در واقع، IQ تا حد بسیاری بهترین پیشبینیکنندهی پیشرفت تحصیلی و پیروزی حرفهای است. به این علت، آزمون شناختی روشی سودمند و تقریبا یقین برای پیشبینی نتایج زندگی واقعی است.
کسب توانایی تستزنی؛ نه هوش
کارکرد خوب در آزمونهای شناختی نشانهی هوش است و باهوشبودن برای رسیدن به اهداف زندگی سودمند است.
میتوان با تمرین، کارکرد در آزمونهای شناختی را بهتر کرد. به گفتن مثال، مطالعهای نشانداد که تنها دوبار انجامدادن یک آزمون استدلال غیرکلامی رایج، نمرات را تقریباً معادل هشت امتیاز IQ افزایش میدهد.
با دقت به نتیجهی تحقیق، این گمان وجود دارد که کودکی که آزمونی همانند Cat را برای بار دوم انجام میدهد کارکرد بهتری از دفعهی اول داشته باشد. هنگامی که یک فرد آزمون شناختی یکسانی را چندینبار انجام میدهد، نمرهی او با هر تلاش بهبود مییابد. این بهبود نمرات میتواند شبیه یا حتی زیاد تر از پیشرفتی باشد که در کوششهای قبلی مشاهده شده است. اما در مسیر بهبود محدودیت وجود دارد و بعد از یک نقطهی خاص، حتی با تمرین زیاد تر، نمرات همانند قبل افزایش نمییابد.
به همین ترتیب، فرد بالغی که چندین بار یک آزمون هوش را انجام خواهند داد، امکان پذیر با یادگیری علتپشت سؤالات، کارکرد خود را بهبود دهد. به همین علت آزمونهای استانداردشده، همانند آزمون هوش منسا، در دسترس عموم قرار ندارد.
با تکرار تست هوش فقط توانایی فرد در انجام آن تست بالا میرود و هوشش زیاد نمیبشود
در حالی که تمرین میتواند به بهبود نمرات شما در آزمونهای شناختی پشتیبانی کند، لزوماً به این معنی نیست که هوش شما افزایش یافته است.
آزمونهای شناختی برای سنجش هوش افراد طراحی شدهاند، نه توانایی آنها در بهخاطرسپردن جواب آزمونهای قبلی. آزمونهای شناحتی این کار را هر بار با اراعهی مطالب یا مسائل تازه انجام خواهند داد. به این علت، اگر نمرات شما به علت آشنایی با نوع آزمون یا بهخاطرسپردن برخی از سؤالات بهبود یابد، به این معنی نیست که باهوشتر شدهاید. این فقط به این معنی است که شما در انجام آن آزمون خاص بهتر شدهاید.
اگر آزمون شناختی را چندین دفعه انجام دهید، نتایج آزمون اساسا تفسیرناپذیر خواهد شد و نمرهی واقعی شما را نشان نمیدهند؛ چون امتیاز زیاد تر به تواناییهای تستزدن شما مربوط میبشود، نه هوش واقعی شما.
برای حمایتاز این ادعا که آموزش در عرصهی ماموریت های شناختی خاص، افراد را باهوشتر میکند، باید نشان داد که افراد در کارهای مغزی غیرمرتبط با ماموریت های آموزشدیدهشده و در مدرسه نیز پیشرفت کردهاند.
ایدهی افزایش هوش با آموزش کارهای شناختی حداقل چند دهه قدمت دارد. افراد سالها است که تلاش میکنند با تمرین ماموریت های شناختی (همانند پازل یا تمرینهای حل قضیه) هوش خود را افزایش دهند. بااینحال، شواهد این ایده را تایید نمیکند.
در حالی که افراد در کارهایی که به طور منظم تمرین میکنند (یا کارهای شبیه) بهتر خواهد شد، این پیشرفت به کارهای تازه و ناآشنا که هوش را نیز اندازهگیری میکنند، منتقل نمیبشود. به عبارت دیگر، فقط به این علت که در نوع خاصی از معما یا حلقضیه با تمرینکردن بهتر میشوید، به این معنی نیست که در انواع دیگر وظایفی که تمرین نکردهاید، بهتر خواهید می بود. این مشخص می کند که انجام ماموریت های خاص لزوماً هوش کلی را افزایش نمیدهد، بلکه تواناییهای خاص مرتبط با آن ماموریت های را بهبود میبخشد.
آموزش فرزندتان برای کارکرد خوب در Cat یا هر آزمون شناختی فرد دیگر امکان پذیر سودمند باشد. برای مثال، برخی از مدارس از آزمونهایی همانند Cat در فرآیند انتخاب خود منفعت گیری میکنند. این چنین امکان پذیر مطمعنبهنفس کودک نیز تحکیم بشود.
حرف های میبشود، هوش آموزشناپذیر است. بااینحال، تواناییهای تحصیلی و کاری اینطور نیست. در حالی که هوشِ بالا مزیتی دیدنی است، پیروزی تحصیلی و حرفهای کاملاً به آن متکی نیست. سختکوشی، طبقهی اجتماعی، شخصیت، کنجکاوی، خلاقیت و حتی شانس زیاد تر تأثیر بسیاری بر زندگی فردی دارد.
دسته بندی مطالب